چ ش م ا ن ت ظ ا ر

مقطعه میکنم،چشم انتظاریم را!!!_بگذار بشوم

چ ش م ا ن ت ظ ا ر

مقطعه میکنم،چشم انتظاریم را!!!_بگذار بشوم

کوچه

شنبه, ۲۹ آذر ۱۳۹۳، ۰۵:۱۸ ب.ظ


خنکایِ یاد تو اگر نوَزَد،زندگی برایم با همه ی بزرگیش تنگـــ میشود....

قدم میزند...

یادِ من،در اشک هایِ باریده از چشمِ کوچه ای که از نبودنت بغض پشتِ بغض می ترکاند!

کوچه دلتنگ...و من آرام...

قدم میزنم در دلتنگی هایِ شهر

درست _اینجــــــــا_ که تو ایستادی!

من پر از آشوبم...پر از دلهره هایِ کُشنده...

تو مرا میبینی و من نه....متی ترانا و نراک

و من همه را می بینم جز تو را....عزیزٌ علیَّ أن اری الخَلقَ ولا تُری

باور کن سخت است...باور کن درد_دارد

اصلا باشد؛

"من عاشق نه....تو را که دوست دارم؟!....دلم که تنگت میشود؟!"

نگاهت را از من نگیر....می دانم،باور کن می دانم...

"بد غافل شده ام..."

تو دستم را رها کنی،زمین خورده ی دنیا و آخرت می شوم

وای بحالم اگر از چشم تو بیفتم

وای به حالم :"(

درد_نوشت: بی هوای تو...
هیچ!...
گفتن ندارد...
آدم میمیرد!


جمعه..."سه نقطه چین"

جمعه, ۲۸ آذر ۱۳۹۳، ۰۱:۳۹ ب.ظ

تنها به رسم عاشقیم "میپرستمت"

_جمعه...دوباره جمعه...دوباره "سه نقطه چین"...

؛حال و هوایم اگر به خرابی میزند...تنها از فراقِ توست:"(

نمیگذرد آقا..."درگیر شده ام با زمان های بی تو"

والعصر..."دچار زیان" شده ام

حال و هوایم بی تو فقط؛

درد_دارد



_بی تو...عجیب "سختــــ " میگذرد عجیبــــ

عجیب گیر کرده ام

دوشنبه, ۲۴ آذر ۱۳۹۳، ۱۰:۰۸ ب.ظ

گرفته....؛

زندگیم!(حبس شده ام در دو دو تا چهار تایِ زندگیی که پیگیرِ تو نیست)

بار هایِ منفیِ دورم را که میبینی...از درگیرِ تو نبودن هایِ من است!
دلی که درگیرِ تو نشد،در گیر و دارِ زندگی "گیــ...ـر"می کند!

عجیب گیر کرده ام...عجیب:"(

ادرکنی



فوادِ کربلا....

شنبه, ۲۲ آذر ۱۳۹۳، ۱۰:۰۰ ب.ظ

دعوتید به شعری فوق العاده زیبا....

از یکی از زوارِ کربلایِ معلی....

شرح حالی وصف زائرانِ پیاده روی اربعین....

از دست ندید....

بسیار زیباست....



مضطر....

شنبه, ۲۲ آذر ۱۳۹۳، ۰۲:۴۱ ب.ظ

دستِ دعا در طلبت رو به آسمان!

چشمِ فقیر،بر قدمت رو به رو زمین!

جانا؛خیالِ نبودنت می کُشد مرا...

من؛بینِ اینهمه عاشق...فقط همین!

امنیجیب_مضطرم اینبار،دلبرا...

ذکرِ نبودنت شده در هر حالیم عجین!

جم،جمکران،جمعه...جامانده ام همش،

از بس جواب کرده ای به نگاهیم ازین!

سر در هوا!به یادِ تو!من مستِ رویِ تو،

آرامی و قراری ندارد که این حزین!

من بد_معترفم که به حالِ خود...

تو خوب_من که دارم به این یقین!

دست بر دعایِ تو هر شب به حالِ من

من مست،دعایِ تو می وزد...وزین!

آری جز این سراغ ندارم از کرامتت،

من مستحق نبوده و کردی مرا...قرین!

 

14آبان93/گیلان



!)آرامی و قراری ندارد، که این حزین:"(

!!)چقدر دلم تنگه جمکرانه....

تا ابد "به نفعِ تو"

شنبه, ۱۵ آذر ۱۳۹۳، ۰۴:۵۸ ب.ظ

جاذبه ی چشمانت،کاری به هیچ ندارد

ولی؛

همه را وادار میکند،

_به آن کار داشته باشند!!!!

آری؛

من منفی

تو مثبت

چه جاذبه ای....

من قوانین ریاضی را....نقض....میکنم؛

هر چیزی در تو،تو میشود!

_حتی"تمامِ من"

پس؛

منفی در مثبت...."مثبت"

یک بر هیچ ، تا ابد به نفعِ تو....


!مخاطب خاص موجود نمیباشد....

!!عاشقانه نوشتن را دوست دارم....:)

!!!بماند برای بعد ها....

یا فاطمه...إشفعی لنا عندالله

سه شنبه, ۱۱ آذر ۱۳۹۳، ۰۳:۳۲ ب.ظ

در حرم،رسمِ ادب،سر به زمین باید داشت
قطره ای شرم گُنه،روی جبین باید داشت
به تمنایِ وصالت،چه فرستم از پیش....؟
که بجز اشک،برایت ،چه نگین باید داشت؟
آنکه بیرون زِ بهشتِ تو رود،عاقل نیست؛
ذره ای مهرِ تو را،همچو یقین،باید داشت
هر که در روزِ ولادت به وصالِ تو رسید...
انتظارِ فرجش....خُلدِ برین باید داشت!
چه کنم؟دست به پیشِ که گدایی ببرم؟
التفاتی،به منِ،زار و حزیـــن باید داشت
شرمی از روزِ ازل،بر دلِ من افتادست،
ناله ای بدرقه ی راه،وزیـــن باید داشت
منِ بیـــمار...طبیبم شدی یا معصومه"س"
نظر مرحمتی،جانبِ این،باید داشت...
گفتند اندر کرمت،شعله به دامن بزنیم
یک نگاهی به همه،منتظرین باید داشت
یا فاطمه....اشفعی لنا عند اللـــــــه؛
به تو و آل تو، احساسِ قرین باید داشت


16شهریور1392/گیلان


!)سال 91 این شعر و شروع کردم در رثای خانوم....طول کشید تا اجازه کامل شدن بهم بدن....تا روز ولادتشون کاملش کردم.
!!)طبیبِ کسیه که خوب بیمارش و میشناسه...دردشو میدونه...درمان دستشه!"چه طبیبی بهتراز خانوم"هر چی از خانوم بگم باز کمه...اندازه ای نبودم که بهترازین در مقام ایشون بگم
!!!)دلتنگِ دیدارِ دوباره ی حرمم...التماس دعای زیارت