چ ش م ا ن ت ظ ا ر

مقطعه میکنم،چشم انتظاریم را!!!_بگذار بشوم

چ ش م ا ن ت ظ ا ر

مقطعه میکنم،چشم انتظاریم را!!!_بگذار بشوم

۱۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «عاشق سربار» ثبت شده است

ادایِ عاشقی

چهارشنبه, ۲۷ خرداد ۱۳۹۴، ۰۳:۳۶ ب.ظ

شکسته بال و پرم در هجومِ سیلِ "اَدا"

مگر بداد رسی _ مادر التماسِ دعا

گرفته حولِ دلم را پُر از سیاهیِ شرم

بگیـــر نگــــارا،تو دستــــــِ نیازِ مـــرا

پُرم زِ غفلت و آشوبِ بی تو بودنهـــا

مرا زِ قیدِ منیت هایم بکن تو جـــدا

دلم به تنگ آمده از دردِ دلهایـــم

دعا بحالِ دلم کن_شوم کنیزِ شما

من و نیازِ من و حسرتم برویِ دل

توودوایِ دل ویک سفر به کرب وبلا

سرم به سویِ زمین،در دلم هوایِ تو

نمیدهی تو براتی،رسد به دستِ گدا؟

ببخش؛دلِ بیمارِ من فقط تورا دارد

هنوز نشدم"چشم انتظارِ یوسفِ زهرا"


27خرداد94/گیلان


هوایِ تو دارم آقا :"(

سه شنبه, ۲۵ فروردين ۱۳۹۴، ۱۰:۲۱ ب.ظ

"هو المحبوب"

دلنوشته ام تو ادامه ی مطلب

×التماس دعایِ ویژه یکی سفارش شده خیلی محتاج دعاست واسه ی تعجیلِ فرجش که گشایش تموم بی کسی ها و گم شدن هایِ ماست... :"(

ثانیه هایِ من

سه شنبه, ۲۵ فروردين ۱۳۹۴، ۱۰:۰۴ ب.ظ

ثانیه ها_ بی تو می گذرند ....

اما من_نه !

از ثانیه هایِ بی تو می مانم!!!

گذرِ ثانیه هایم بی تو؛
عجیبــــــ درد_دارد





. به پنجره هایِ اتاق که میخورد_باران_
یاد تو در حوالی دلم با خنکایِ بیشتری میوزد...

: حسِ بارانی شدن میکنم...بریزم و پاک کنم
_خودم را از "تمامِ خودم"

.: و تو میپیچی؛
و حسِ هوایِ تو بودن پشتِ شیشه ی اتاق موج میزند...
و من تمامِ شب را در حسرتِ ماندن در زیرِ "بارانِ نگاهِ تو"
             چه خوب -دلبری می کنی!

:: عاشقانه ها که برایِ تو باشد به پایان نمیرسد...
خودم را به پایان میرسانم و سرشار از تو خواهم شد...

چ ش م ا ن ت ظ ا رِ لحظه هایِ با تو بودن ها...

عطشِ شهادت

چهارشنبه, ۳ دی ۱۳۹۳، ۰۸:۲۰ ب.ظ

چادر یعنــــــــی یک نمادِ بندگــــی

مظهرِ پاکـــــی و رنگِ زندگـــــــــی

سازِ ایمــــان رویِ سرها می نهند

این یعنی؛عاشقـــــی،دلدادگــــــی


چادر یعنـــی نمـــادِ یـــک جــــــهاد

در قلــبی پاک می روید چون نماد

یعنی ایســــتاده ایم،ماها مبارزیم

از جان بریده ام...هر چه بــــادا باد


این ســر بنــــدی ست از "زهـــــرا"

نمادِ شهـــــــادت طلبی ست ما را

شوقِ آزادگی و حسینی بودنمان

نشانِ یامهدی ست رویِ سینه ها


ما یعنــــی_لحــــظه لحظه عاشقی

بادبانــــــی،چون ســـــوار عاقـــــلی

رهـــــروِ دیــــن و ولایــت،بنده ایم...

چادر یعنـــی عشق...یعنی "یاعلی"


آذرماه1391/تهران


کوچه

شنبه, ۲۹ آذر ۱۳۹۳، ۰۵:۱۸ ب.ظ


خنکایِ یاد تو اگر نوَزَد،زندگی برایم با همه ی بزرگیش تنگـــ میشود....

قدم میزند...

یادِ من،در اشک هایِ باریده از چشمِ کوچه ای که از نبودنت بغض پشتِ بغض می ترکاند!

کوچه دلتنگ...و من آرام...

قدم میزنم در دلتنگی هایِ شهر

درست _اینجــــــــا_ که تو ایستادی!

من پر از آشوبم...پر از دلهره هایِ کُشنده...

تو مرا میبینی و من نه....متی ترانا و نراک

و من همه را می بینم جز تو را....عزیزٌ علیَّ أن اری الخَلقَ ولا تُری

باور کن سخت است...باور کن درد_دارد

اصلا باشد؛

"من عاشق نه....تو را که دوست دارم؟!....دلم که تنگت میشود؟!"

نگاهت را از من نگیر....می دانم،باور کن می دانم...

"بد غافل شده ام..."

تو دستم را رها کنی،زمین خورده ی دنیا و آخرت می شوم

وای بحالم اگر از چشم تو بیفتم

وای به حالم :"(

درد_نوشت: بی هوای تو...
هیچ!...
گفتن ندارد...
آدم میمیرد!


جمعه..."سه نقطه چین"

جمعه, ۲۸ آذر ۱۳۹۳، ۰۱:۳۹ ب.ظ

تنها به رسم عاشقیم "میپرستمت"

_جمعه...دوباره جمعه...دوباره "سه نقطه چین"...

؛حال و هوایم اگر به خرابی میزند...تنها از فراقِ توست:"(

نمیگذرد آقا..."درگیر شده ام با زمان های بی تو"

والعصر..."دچار زیان" شده ام

حال و هوایم بی تو فقط؛

درد_دارد



_بی تو...عجیب "سختــــ " میگذرد عجیبــــ

ادای عاشقی

يكشنبه, ۹ آذر ۱۳۹۳، ۰۸:۴۷ ب.ظ
آری؛

دارم فقط_ادای عشق تو را در میاورم
امشب چو اشک_این قائله را سر میاورم
دستگیرتو نشد_این دلِ بی آبرویِ من
یاللعجب!_چه شد؟نکند شَر بیاورم؟...
لکنت گرفته زبان و_دیده می دهد صدا،
بغضی گرفته راهِ گلو....نوا در بیاورم؟
آری شکست،بغض و_نگاهم بسویِ توست
گفتی که باید_چشمانِ خود را تَر بیاورم!
دیدی چه شد؟_حالِ عطش در فراقِ تو؟
باری شده_برای تو جز دردِسر بیاورم؟
خوش نیست....حال و هوایِ دلم_بگو؛
اینجا چطور_عشقِ تو در بَر بیــــاورمـــ؟


اسفند1392/گیلان



*درد دارد.....ادای عاشقیم:"(