چ ش م ا ن ت ظ ا ر

مقطعه میکنم،چشم انتظاریم را!!!_بگذار بشوم

چ ش م ا ن ت ظ ا ر

مقطعه میکنم،چشم انتظاریم را!!!_بگذار بشوم

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «عبد» ثبت شده است

"حرم"

شنبه, ۲۰ دی ۱۳۹۳، ۱۰:۲۹ ب.ظ

دردم گرفته،حالِ مرا شفا_حرم

این بغض هایِ سر به سرم،گریه ها_حرم

یک شب،به زیرِ مَهِ تابانِ چشمِ تو

حالِ منِ گنهکار را دوا _حرم

بن بست رسیده ام و گره افتاده در سرم؟

حلّال این همه بُهت و گمراهیا_حرم

دلتنگ شده ام و دیدارت آرزوست

سر راست،کسی هست ببرد مرا_حرم؟

خستم؛از این همه دوری،ببر مرا

من،این گدایِ خود را،کجا؟_حرم

تو ای طبیبِ این بیمارِ مبتـــــلا

تجویز کن برایِ من "اورژانسی" تا_حرم

دور است،از زمین و زمان!بهشت است حریمِ تو

قم_کربلاست،مسیری تا کربلا_حرم

آرام میشوم...شده ام من اسیرِ تو

اری،چه خوش میدهد بانگِ یارضارضا_حرم


20دی1393/گیلان

.  این روز ها،حالم بی هوایت چنان نفس گیـــر شده که بغض هایم سکته وار در گلویم دق میکند

:  دلتنگ "حـــرم" شده ام...هیچــ جز حرمت دوای اینهمه غفلتهایم نمیشود

:. طبیبِ تمامِ دردهایِ من...عجیبــ در روز و شبهایم گیر کرده ام

:: دلم برایِ یک قدم در صحن تو تنگــ شده خانوم :"(

عاشقِ سربـــ.....ـــار

سه شنبه, ۴ آذر ۱۳۹۳، ۰۶:۴۵ ب.ظ

چشم من نیست که نیست_لایقِ دیدار هنوز

آری...باز هم نشده ست_رهروِ دلدار هنوز

دست من بود که انقدر پریشان شده ای...

هر چه باشد_منم آن "کهنه طلبکار" هنوز!

طلبــت_یادِ منو_دستِ قنوتــت هر شـــب

نکنی رد، تو که این_"عبدِ گنهکار" هنوز؟...

می کُشد مهرِ تو و اشکِ به چشمِ تو مرا

کنم از شرم،همش_چهره به دیوار هنوز!

شرمم از لـــــطفِ رضایی تو استـــــــــ

تا که انقدر شدم_از تو طلبکــــــــار هنوز!!

چَقَدَر از سرِ نادانیِ من گریه کنی؟؟؟

منم از اشکِ تو_انگار نه انگار....هنوز؟!:'(

تو کنی باز "رَهی" از سفرِ کرب و بلا...

منم آسان بدهم_از دستِ تو هر بار هنوز

بکنی یا نکنی دیده به این"عبـــدِ ذلیل"

این منم_گریه کُنت"عاشقِ سربار" هنوز!


4آذر93/گیلان