چ ش م ا ن ت ظ ا ر

مقطعه میکنم،چشم انتظاریم را!!!_بگذار بشوم

چ ش م ا ن ت ظ ا ر

مقطعه میکنم،چشم انتظاریم را!!!_بگذار بشوم

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «فراق» ثبت شده است

یا فاطمه...إشفعی لنا عندالله

سه شنبه, ۱۱ آذر ۱۳۹۳، ۰۳:۳۲ ب.ظ

در حرم،رسمِ ادب،سر به زمین باید داشت
قطره ای شرم گُنه،روی جبین باید داشت
به تمنایِ وصالت،چه فرستم از پیش....؟
که بجز اشک،برایت ،چه نگین باید داشت؟
آنکه بیرون زِ بهشتِ تو رود،عاقل نیست؛
ذره ای مهرِ تو را،همچو یقین،باید داشت
هر که در روزِ ولادت به وصالِ تو رسید...
انتظارِ فرجش....خُلدِ برین باید داشت!
چه کنم؟دست به پیشِ که گدایی ببرم؟
التفاتی،به منِ،زار و حزیـــن باید داشت
شرمی از روزِ ازل،بر دلِ من افتادست،
ناله ای بدرقه ی راه،وزیـــن باید داشت
منِ بیـــمار...طبیبم شدی یا معصومه"س"
نظر مرحمتی،جانبِ این،باید داشت...
گفتند اندر کرمت،شعله به دامن بزنیم
یک نگاهی به همه،منتظرین باید داشت
یا فاطمه....اشفعی لنا عند اللـــــــه؛
به تو و آل تو، احساسِ قرین باید داشت


16شهریور1392/گیلان


!)سال 91 این شعر و شروع کردم در رثای خانوم....طول کشید تا اجازه کامل شدن بهم بدن....تا روز ولادتشون کاملش کردم.
!!)طبیبِ کسیه که خوب بیمارش و میشناسه...دردشو میدونه...درمان دستشه!"چه طبیبی بهتراز خانوم"هر چی از خانوم بگم باز کمه...اندازه ای نبودم که بهترازین در مقام ایشون بگم
!!!)دلتنگِ دیدارِ دوباره ی حرمم...التماس دعای زیارت


ادای عاشقی

يكشنبه, ۹ آذر ۱۳۹۳، ۰۸:۴۷ ب.ظ
آری؛

دارم فقط_ادای عشق تو را در میاورم
امشب چو اشک_این قائله را سر میاورم
دستگیرتو نشد_این دلِ بی آبرویِ من
یاللعجب!_چه شد؟نکند شَر بیاورم؟...
لکنت گرفته زبان و_دیده می دهد صدا،
بغضی گرفته راهِ گلو....نوا در بیاورم؟
آری شکست،بغض و_نگاهم بسویِ توست
گفتی که باید_چشمانِ خود را تَر بیاورم!
دیدی چه شد؟_حالِ عطش در فراقِ تو؟
باری شده_برای تو جز دردِسر بیاورم؟
خوش نیست....حال و هوایِ دلم_بگو؛
اینجا چطور_عشقِ تو در بَر بیــــاورمـــ؟


اسفند1392/گیلان



*درد دارد.....ادای عاشقیم:"(