جاذبه ی چشمانت،کاری به هیچ ندارد
ولی؛
همه را وادار میکند،
_به آن کار داشته باشند!!!!
آری؛
من منفی
تو مثبت
چه جاذبه ای....
من قوانین ریاضی را....نقض....میکنم؛
هر چیزی در تو،تو میشود!
_حتی"تمامِ من"
پس؛
منفی در مثبت...."مثبت"
یک بر هیچ ، تا ابد به نفعِ تو....
!مخاطب خاص موجود نمیباشد....
!!عاشقانه نوشتن را دوست دارم....:)
!!!بماند برای بعد ها....
اینجــــا؛
در عمقِ نگاه....
در گوشه هایِ زمینه ات،
_برمودایی نهفته است!
چه مکشی دارد....زوایایِ یادت....
+بیادِ یکی از دوستانم....
++دوستانی که بویِ نابِ ایمان می دهند...پرستیدنی اند!
از دور دخیلِ توام ای چشمه یِ حیات
با یک نگاهِ خود تو کربلا دهی برات....
اینجـــا_بدونِ یادِتو آواره می شوم؛
یک دم نگاهی کن و این اسیر را بده نجات!
درد_دارد:
1-ایوای بر اسیری،کز یاد رفته باشد...
2-امسال هم زائرانِ کربلایت پای پیاده می آیند...دوباره نطلبیدی جانا!