:.:یادت باشد...؛
به یادت خواهم آورد
جمعه ای را که من از عشقت به شور افتادم
همه ام شدی...
سرپناهم شدی
میدانی؟
همه شدن برای کسی که فقط تو را دارد به چه معناست؟
کافیست حال هرروزم را ورق ورق کنی و مشقهای شبانه ام که بهانه ی نفس کشیدن را از انتظار تو به مشامم کلید میزند تصحیح نمایی!
من با کسی که تورا ندارد به توان محبتت مغایرت دارد!
بیا هر شب,
مشق اشکهایم را که در انتظار بغض پرپر میزند و من میمانم و یک تکلم له شده در پشت حنجره را بنگر...
دلم به خون افتاده میدانی یعنی چه؟
یعنی قلمم برایت حرف میزند و من گیج لجبازی دلم مانده ام!:.:
اللهم عجل لولیک الفرج
خدا قوت