یا فاطمه...إشفعی لنا عندالله
در حرم،رسمِ ادب،سر به زمین باید داشت
قطره ای شرم گُنه،روی جبین باید داشت
به تمنایِ وصالت،چه فرستم از پیش....؟
که بجز اشک،برایت ،چه نگین باید داشت؟
آنکه بیرون زِ بهشتِ تو رود،عاقل نیست؛
ذره ای مهرِ تو را،همچو یقین،باید داشت
هر که در روزِ ولادت به وصالِ تو رسید...
انتظارِ فرجش....خُلدِ برین باید داشت!
چه کنم؟دست به پیشِ که گدایی ببرم؟
التفاتی،به منِ،زار و حزیـــن باید داشت
شرمی از روزِ ازل،بر دلِ من افتادست،
ناله ای بدرقه ی راه،وزیـــن باید داشت
منِ بیـــمار...طبیبم شدی یا معصومه"س"
نظر مرحمتی،جانبِ این،باید داشت...
گفتند اندر کرمت،شعله به دامن بزنیم
یک نگاهی به همه،منتظرین باید داشت
یا فاطمه....اشفعی لنا عند اللـــــــه؛
به تو و آل تو، احساسِ قرین باید داشت
16شهریور1392/گیلان
!)سال 91 این شعر و شروع کردم در رثای خانوم....طول کشید تا اجازه کامل شدن بهم بدن....تا روز ولادتشون کاملش کردم.
!!)طبیبِ کسیه که خوب بیمارش و میشناسه...دردشو میدونه...درمان دستشه!"چه طبیبی بهتراز خانوم"هر چی از خانوم بگم باز کمه...اندازه ای نبودم که بهترازین در مقام ایشون بگم
!!!)دلتنگِ دیدارِ دوباره ی حرمم...التماس دعای زیارت