"حرم"
دردم گرفته،حالِ مرا شفا_حرم
این بغض هایِ سر به سرم،گریه ها_حرم
یک شب،به زیرِ مَهِ تابانِ چشمِ تو
حالِ منِ گنهکار را دوا _حرم
بن بست رسیده ام و گره افتاده در سرم؟
حلّال این همه بُهت و گمراهیا_حرم
دلتنگ شده ام و دیدارت آرزوست
سر راست،کسی هست ببرد مرا_حرم؟
خستم؛از این همه دوری،ببر مرا
من،این گدایِ خود را،کجا؟_حرم
تو ای طبیبِ این بیمارِ مبتـــــلا
تجویز کن برایِ من "اورژانسی" تا_حرم
دور است،از زمین و زمان!بهشت است حریمِ تو
قم_کربلاست،مسیری تا کربلا_حرم
آرام میشوم...شده ام من اسیرِ تو
اری،چه خوش میدهد بانگِ یارضارضا_حرم
20دی1393/گیلان
. این روز ها،حالم بی هوایت چنان نفس گیـــر شده که بغض هایم سکته وار در گلویم دق میکند
: دلتنگ "حـــرم" شده ام...هیچــ جز حرمت دوای اینهمه غفلتهایم نمیشود
:. طبیبِ تمامِ دردهایِ من...عجیبــ در روز و شبهایم گیر کرده ام
:: دلم برایِ یک قدم در صحن تو تنگــ شده خانوم :"(