چ ش م ا ن ت ظ ا ر

مقطعه میکنم،چشم انتظاریم را!!!_بگذار بشوم

چ ش م ا ن ت ظ ا ر

مقطعه میکنم،چشم انتظاریم را!!!_بگذار بشوم

۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «مولای غریب» ثبت شده است

بویِ مُردگی

شنبه, ۲۰ دی ۱۳۹۳، ۰۴:۳۸ ب.ظ

می نویسم تا خوب یادم بماند؛

_چقدر محتاجم به نگاه هایِ بی دریغِ تو" مولایَ مهدی"

در جایی که اثری از تو نیست اثری از "زنده بودن" نیست!

در دلم که نباشی؛

"عجیبــــــ.... بویِ مردگی میگیرمــ"


به گریه می اندازد مرا....

يكشنبه, ۳۰ آذر ۱۳۹۳، ۰۹:۵۹ ب.ظ

آقا جانم....؛

_ به گریه می اندازد،

....مرا

خنده دار ترین حرف هایی که اثری از "تـــــــ....ـو" ندارد...

+اینروزها برایم....خنده دارترین ها هم گریه دار است

خنده بی تو....؛

درد_دارد



نبودنتــــــ....

دوشنبه, ۳ آذر ۱۳۹۳، ۰۹:۲۲ ب.ظ

فدایت شوم مولای غریبِ من؛

خدا نکند....من هم عاملِ غریب بودنت شده باشم:'(

خسته شدم....

از غفلت هایم....

از جدی نگرفتن های "نبـــ....ــودنت"

نیستی و حالِ من،"گرفته"است....

همچون آسمانِ امشب!

حالِ امشبم عجیبــــ....درد_دارد :'(



دردِ بی تو بودن"...."

شنبه, ۱ آذر ۱۳۹۳، ۰۵:۴۶ ب.ظ

تمام درد عالم برای من؛

بی دردیم برای توست!!!!

مگر نه آنکه عاشـــــ ـق_باید درد معشوق داشته باشد....؟

....درد_دارد....تمام جای جای زندگیم مولا:'(