چ ش م ا ن ت ظ ا ر

مقطعه میکنم،چشم انتظاریم را!!!_بگذار بشوم

چ ش م ا ن ت ظ ا ر

مقطعه میکنم،چشم انتظاریم را!!!_بگذار بشوم

۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «امام رضا» ثبت شده است

"حرم"

شنبه, ۲۰ دی ۱۳۹۳، ۱۰:۲۹ ب.ظ

دردم گرفته،حالِ مرا شفا_حرم

این بغض هایِ سر به سرم،گریه ها_حرم

یک شب،به زیرِ مَهِ تابانِ چشمِ تو

حالِ منِ گنهکار را دوا _حرم

بن بست رسیده ام و گره افتاده در سرم؟

حلّال این همه بُهت و گمراهیا_حرم

دلتنگ شده ام و دیدارت آرزوست

سر راست،کسی هست ببرد مرا_حرم؟

خستم؛از این همه دوری،ببر مرا

من،این گدایِ خود را،کجا؟_حرم

تو ای طبیبِ این بیمارِ مبتـــــلا

تجویز کن برایِ من "اورژانسی" تا_حرم

دور است،از زمین و زمان!بهشت است حریمِ تو

قم_کربلاست،مسیری تا کربلا_حرم

آرام میشوم...شده ام من اسیرِ تو

اری،چه خوش میدهد بانگِ یارضارضا_حرم


20دی1393/گیلان

.  این روز ها،حالم بی هوایت چنان نفس گیـــر شده که بغض هایم سکته وار در گلویم دق میکند

:  دلتنگ "حـــرم" شده ام...هیچــ جز حرمت دوای اینهمه غفلتهایم نمیشود

:. طبیبِ تمامِ دردهایِ من...عجیبــ در روز و شبهایم گیر کرده ام

:: دلم برایِ یک قدم در صحن تو تنگــ شده خانوم :"(

صیــ...ـــدِ کیمیا !

جمعه, ۷ آذر ۱۳۹۳، ۰۹:۲۴ ب.ظ

دوباره آمدی و_من دوباره در رَهِ تو....

شبیهِ مستمندی که شده آشنایِ درت

گذشته در رَهت اینبار بیمناک تر از؛

کبوتری که شده_جیره خوارِ رَهت!

شده چو آهویی و می دود که رسد،

به پیشِ صیادی که شده صیدِ کیمیای لبت

سری به حُرمت چشمِ دلربایِ ضریح،

دوباره زیر میرود و میشود چو خاکِ بَرت

من و_گناهِ من و_طمع و_امیدِ من به حرم!

تو و_کرامتِ تو و_سایه ی دلربایِ قدت

منی که آمده ام در مسیرِ زائرِ تو

تویی که میزبانی و من هم شدم گدایِ غمت!

بگیر دستِ مرا و بخر مرا ای عشق؛

به آبرویِ دو دستِ عمویِ تشنه لبت

چه نا تمام شده شعرم کنارِ گنبد تو

هوا،هوایِ تو کرده_هوایِ نابِ شبت

 

16شهریور1393/گیلان

 

یا رضا

جمعه, ۷ آذر ۱۳۹۳، ۰۸:۳۵ ب.ظ

امشب بگیر،دستِ مرا "شکیبا"تر از تو نیست

درباوریم،همه....که "مسیحا"تر از تو نیست

امشب،شبِ ولادتِ تو من زنده می شوم...

دستی دگر مرا "گیرا" تر از تو نیست!!!!

من تشنه ام،عطشی دست داده است،

آب هست ولی "گوارا" تر از تو نیست....

ای مهربانتر زِ مادر_برای طفـــــــــــــل؛

یا ایها الرئوف "والا" تر از تو نیــســت....

چشمی که تَــر شد به یُمنِ اسمِ تو؛

دیگر برایِ ناله "تعالی" تر از تو نیــست

بی شک؛خراسان زِ قدومت دلنشین شده

در صحنِ این جهان کسی"دلربا" تر از تو نیست

ای مهربانترین کرمِ سفره ی گـــدا

در دیده ام کسی "آشنا" تر از تو نیست

کاش مرا دمی به نگاهت گذر دهی

یوسف به حرف آمده که "زیبا"تر از تو نیست

عالم فدایِ جلوه ی شمس الشموسیت؛

نزدِ خدا،احدی "رضا" تر از تو نیست!


26شهریور1393/گیلان

یا ایها الرئوف

جمعه, ۷ آذر ۱۳۹۳، ۰۸:۱۹ ب.ظ

مشهدت برای خود کربلای من است

صحن و ضریحِ پر نورت سرایِ من است

ای آشیانِ من از خطرهای این دنیا

پنجره فولادت آشنایِ من است....

همچو آهو جسته از این همه خطر

باز آمدن بسویت فتوایِ من است....

اشکانم که چون باران به زمین میریزد،

برای"اذن دخول"_تحفه هایِ من است

پابرهنه آمده ام بسویِ حرمت...

گلدسته های گنبدت،رَهنمایِ من است

تداعی کربلـــــا و تشنگی و خستگی

فقط رسیدن "جان به یار"سَزایِ من است

نقاره ها چون به صدا می آیند...؛

پروازِ کبوتران ِ حرمت آوایِ من است!

باز میگویم حاجتم را به تو ای دیار عشق

فقط جان دادن برای یار"نوایِ"من است


آبانماه1391/تهران