چ ش م ا ن ت ظ ا ر

مقطعه میکنم،چشم انتظاریم را!!!_بگذار بشوم

چ ش م ا ن ت ظ ا ر

مقطعه میکنم،چشم انتظاریم را!!!_بگذار بشوم

۳۹ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «درد دارد» ثبت شده است

"حرم"

شنبه, ۲۰ دی ۱۳۹۳، ۱۰:۲۹ ب.ظ

دردم گرفته،حالِ مرا شفا_حرم

این بغض هایِ سر به سرم،گریه ها_حرم

یک شب،به زیرِ مَهِ تابانِ چشمِ تو

حالِ منِ گنهکار را دوا _حرم

بن بست رسیده ام و گره افتاده در سرم؟

حلّال این همه بُهت و گمراهیا_حرم

دلتنگ شده ام و دیدارت آرزوست

سر راست،کسی هست ببرد مرا_حرم؟

خستم؛از این همه دوری،ببر مرا

من،این گدایِ خود را،کجا؟_حرم

تو ای طبیبِ این بیمارِ مبتـــــلا

تجویز کن برایِ من "اورژانسی" تا_حرم

دور است،از زمین و زمان!بهشت است حریمِ تو

قم_کربلاست،مسیری تا کربلا_حرم

آرام میشوم...شده ام من اسیرِ تو

اری،چه خوش میدهد بانگِ یارضارضا_حرم


20دی1393/گیلان

.  این روز ها،حالم بی هوایت چنان نفس گیـــر شده که بغض هایم سکته وار در گلویم دق میکند

:  دلتنگ "حـــرم" شده ام...هیچــ جز حرمت دوای اینهمه غفلتهایم نمیشود

:. طبیبِ تمامِ دردهایِ من...عجیبــ در روز و شبهایم گیر کرده ام

:: دلم برایِ یک قدم در صحن تو تنگــ شده خانوم :"(

بویِ مُردگی

شنبه, ۲۰ دی ۱۳۹۳، ۰۴:۳۸ ب.ظ

می نویسم تا خوب یادم بماند؛

_چقدر محتاجم به نگاه هایِ بی دریغِ تو" مولایَ مهدی"

در جایی که اثری از تو نیست اثری از "زنده بودن" نیست!

در دلم که نباشی؛

"عجیبــــــ.... بویِ مردگی میگیرمــ"


سنگین تر از جبالِ دنیا!

شنبه, ۶ دی ۱۳۹۳، ۰۷:۳۵ ب.ظ

می گویند:«چرا از "کاه" ، "کوه"  میسازم!

وااااااای...

چه می گویید؟

یکی به من بگوید که مگر "کوه" نیست،"ندیدنِ تو" ؟؟؟؟


درد_دارد
چه دردی بدتر از اینکه "چشمانم لیاقتِ دیدارِ رویِ یوسفِ زهرا، را ندارد"

_دیده را فایده آنست که دلبر بیند/گر نبیند چه بُود فایده بینایی را؟



به گریه می اندازد مرا....

يكشنبه, ۳۰ آذر ۱۳۹۳، ۰۹:۵۹ ب.ظ

آقا جانم....؛

_ به گریه می اندازد،

....مرا

خنده دار ترین حرف هایی که اثری از "تـــــــ....ـو" ندارد...

+اینروزها برایم....خنده دارترین ها هم گریه دار است

خنده بی تو....؛

درد_دارد



کوچه

شنبه, ۲۹ آذر ۱۳۹۳، ۰۵:۱۸ ب.ظ


خنکایِ یاد تو اگر نوَزَد،زندگی برایم با همه ی بزرگیش تنگـــ میشود....

قدم میزند...

یادِ من،در اشک هایِ باریده از چشمِ کوچه ای که از نبودنت بغض پشتِ بغض می ترکاند!

کوچه دلتنگ...و من آرام...

قدم میزنم در دلتنگی هایِ شهر

درست _اینجــــــــا_ که تو ایستادی!

من پر از آشوبم...پر از دلهره هایِ کُشنده...

تو مرا میبینی و من نه....متی ترانا و نراک

و من همه را می بینم جز تو را....عزیزٌ علیَّ أن اری الخَلقَ ولا تُری

باور کن سخت است...باور کن درد_دارد

اصلا باشد؛

"من عاشق نه....تو را که دوست دارم؟!....دلم که تنگت میشود؟!"

نگاهت را از من نگیر....می دانم،باور کن می دانم...

"بد غافل شده ام..."

تو دستم را رها کنی،زمین خورده ی دنیا و آخرت می شوم

وای بحالم اگر از چشم تو بیفتم

وای به حالم :"(

درد_نوشت: بی هوای تو...
هیچ!...
گفتن ندارد...
آدم میمیرد!


جمعه..."سه نقطه چین"

جمعه, ۲۸ آذر ۱۳۹۳، ۰۱:۳۹ ب.ظ

تنها به رسم عاشقیم "میپرستمت"

_جمعه...دوباره جمعه...دوباره "سه نقطه چین"...

؛حال و هوایم اگر به خرابی میزند...تنها از فراقِ توست:"(

نمیگذرد آقا..."درگیر شده ام با زمان های بی تو"

والعصر..."دچار زیان" شده ام

حال و هوایم بی تو فقط؛

درد_دارد



_بی تو...عجیب "سختــــ " میگذرد عجیبــــ

عجیب گیر کرده ام

دوشنبه, ۲۴ آذر ۱۳۹۳، ۱۰:۰۸ ب.ظ

گرفته....؛

زندگیم!(حبس شده ام در دو دو تا چهار تایِ زندگیی که پیگیرِ تو نیست)

بار هایِ منفیِ دورم را که میبینی...از درگیرِ تو نبودن هایِ من است!
دلی که درگیرِ تو نشد،در گیر و دارِ زندگی "گیــ...ـر"می کند!

عجیب گیر کرده ام...عجیب:"(

ادرکنی