چ ش م ا ن ت ظ ا ر

مقطعه میکنم،چشم انتظاریم را!!!_بگذار بشوم

چ ش م ا ن ت ظ ا ر

مقطعه میکنم،چشم انتظاریم را!!!_بگذار بشوم

۴۸ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «چشم انتظار» ثبت شده است

نگاهِ در"کسی برایِ علی،زهرا نمی شود"

يكشنبه, ۱۷ اسفند ۱۳۹۳، ۰۲:۱۸ ب.ظ

امشب زبانِ کسی زِ صدا وا نمی شود

تسبیحِ مادری به بغل جا نمی شود

آری گرفته  گلویِ حسیـــــــــــنِ تو

امشب به جان،چو ناله تمنا نمی شود

انگار میدهد "صدا" در گوشه هایِ در!

آنقدر تکرار میشود که گوارا نمی شود

درخیره مانده به علی-علی خیره شد به در

چون لحظه هایِ بی تو شمارا نمی شود

جانی دِگر نمانده بود که شود گرفت...

اینبار دیگر با دشمنت مدارا نمی شود!

آب و طعام زِ دندان گرفته شد...،

آب و طعام بی تو مهیا نمی شود

مادر؛تمامِ خانه بویِ تو می دهد...

خورشید پشتِ ابر که زیبا نمی شود

جانِ علی دوباره نگاهی به من بکن

آخر کسی که برایِ علی،زهرا نمی شود

13مهر1393/گیلان

لنگـــ...

شنبه, ۲۷ دی ۱۳۹۳، ۰۹:۱۸ ب.ظ

ببخش...

برایِ تو کم میگذارم که به "کار" و "زندگی"ام برسم!

اما...هنوز نفهمیده ام؛

به تو که نرسم...

"کار" و "زندگی"ام...لنگـــ میماند....





...
♥●✿سَلامٌ عَلی آلِ یسَّ

اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا حُجَّهَ اللَّهِ وَ دَلیلَ اِرادَتِهِ
✿●♥

بویِ مُردگی

شنبه, ۲۰ دی ۱۳۹۳، ۰۴:۳۸ ب.ظ

می نویسم تا خوب یادم بماند؛

_چقدر محتاجم به نگاه هایِ بی دریغِ تو" مولایَ مهدی"

در جایی که اثری از تو نیست اثری از "زنده بودن" نیست!

در دلم که نباشی؛

"عجیبــــــ.... بویِ مردگی میگیرمــ"


سنگین تر از جبالِ دنیا!

شنبه, ۶ دی ۱۳۹۳، ۰۷:۳۵ ب.ظ

می گویند:«چرا از "کاه" ، "کوه"  میسازم!

وااااااای...

چه می گویید؟

یکی به من بگوید که مگر "کوه" نیست،"ندیدنِ تو" ؟؟؟؟


درد_دارد
چه دردی بدتر از اینکه "چشمانم لیاقتِ دیدارِ رویِ یوسفِ زهرا، را ندارد"

_دیده را فایده آنست که دلبر بیند/گر نبیند چه بُود فایده بینایی را؟



عطشِ شهادت

چهارشنبه, ۳ دی ۱۳۹۳، ۰۸:۲۰ ب.ظ

چادر یعنــــــــی یک نمادِ بندگــــی

مظهرِ پاکـــــی و رنگِ زندگـــــــــی

سازِ ایمــــان رویِ سرها می نهند

این یعنی؛عاشقـــــی،دلدادگــــــی


چادر یعنـــی نمـــادِ یـــک جــــــهاد

در قلــبی پاک می روید چون نماد

یعنی ایســــتاده ایم،ماها مبارزیم

از جان بریده ام...هر چه بــــادا باد


این ســر بنــــدی ست از "زهـــــرا"

نمادِ شهـــــــادت طلبی ست ما را

شوقِ آزادگی و حسینی بودنمان

نشانِ یامهدی ست رویِ سینه ها


ما یعنــــی_لحــــظه لحظه عاشقی

بادبانــــــی،چون ســـــوار عاقـــــلی

رهـــــروِ دیــــن و ولایــت،بنده ایم...

چادر یعنـــی عشق...یعنی "یاعلی"


آذرماه1391/تهران


به گریه می اندازد مرا....

يكشنبه, ۳۰ آذر ۱۳۹۳، ۰۹:۵۹ ب.ظ

آقا جانم....؛

_ به گریه می اندازد،

....مرا

خنده دار ترین حرف هایی که اثری از "تـــــــ....ـو" ندارد...

+اینروزها برایم....خنده دارترین ها هم گریه دار است

خنده بی تو....؛

درد_دارد



کوچه

شنبه, ۲۹ آذر ۱۳۹۳، ۰۵:۱۸ ب.ظ


خنکایِ یاد تو اگر نوَزَد،زندگی برایم با همه ی بزرگیش تنگـــ میشود....

قدم میزند...

یادِ من،در اشک هایِ باریده از چشمِ کوچه ای که از نبودنت بغض پشتِ بغض می ترکاند!

کوچه دلتنگ...و من آرام...

قدم میزنم در دلتنگی هایِ شهر

درست _اینجــــــــا_ که تو ایستادی!

من پر از آشوبم...پر از دلهره هایِ کُشنده...

تو مرا میبینی و من نه....متی ترانا و نراک

و من همه را می بینم جز تو را....عزیزٌ علیَّ أن اری الخَلقَ ولا تُری

باور کن سخت است...باور کن درد_دارد

اصلا باشد؛

"من عاشق نه....تو را که دوست دارم؟!....دلم که تنگت میشود؟!"

نگاهت را از من نگیر....می دانم،باور کن می دانم...

"بد غافل شده ام..."

تو دستم را رها کنی،زمین خورده ی دنیا و آخرت می شوم

وای بحالم اگر از چشم تو بیفتم

وای به حالم :"(

درد_نوشت: بی هوای تو...
هیچ!...
گفتن ندارد...
آدم میمیرد!